شهرداد روحانی برای مخاطبان ایرانی بیشتر در مقام آهنگساز گروه یانی در کنسرت آگروپولیس یونان شناخته شده است، در حالی که وی پیش از آنکه در سال 1994 در این گروه بدرخشد کارنامه قابل قبولی در رهبری ارکستر و آهنگسازی از خود به جای گذاشته بود. روحانی از کودکی با موسیقی آشنا شد و در ده سالگی پا به هنرستان ملی موسیقی گذاشت و نزد ابراهیم روحیفر و دکتر محمدتقی مسعودیه شاگردی کرد. او سپس برای ادامه تحصیل موسیقی به آکادمی موسیقی وین در اتریش عازم شد و توانست تحصیلات خود را در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی به پایان برساند.
در کنار آن لیسانس سازهای ضربی را هم دریافت کرد. در زمان دانشجویی بسیاری از آثار وی با رهبری خودش اجرا و از رادیوی دولتی وین پخش شد. روحانی بعد از اتمام تحصیلات در وین به دانشگاه UCLA آمریکا رفت و در رشته رهبری ارکستر و آهنگسازی فیلم، ادامه تحصیل داد و به مدت یک سال بهعنوان دستیار رهبر ارکستر COTA و بعد از پنج سال به عنوان رهبر دائم این ارکستر منصوب شد. وی طی سالهای اخیر اغلب بهعنوان رهبر ارکستر میهمان کشورهای مختلف بوده است. از جمله آثار او میتوان به ساختن موسیقی افتتاحیه و آرم رسمی بازیهای آسیایی به سفارش دولت تایلند در سال 1998 اشاره کرد. روحانی به دعوت ارکستر فیلارمونیک زاگرب که یکی از قدیمیترین ارکسترهای دنیا است به عنوان رهبر به اجرای موسیقی پرداخت و تاکنون با همین عنوان با ارکسترهای سمفونیک لندن، رویال فیلارمونیک، اسلواکی، نیوجرسی، ایندیانا پویس، ساندیهگو، مینه سوتا، کلرادو و... همکاری داشته است. آخرین حضور روحانی در ایران به تیرماه 1384 برمیگردد که این آهنگساز و رهبر ارکستر در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخت. روحانی هماینک مقیم ایالت کالیفرنیای آمریکاست. گفتوگویمان را با او در ادامه میخوانید.
تا آنجا که اطلاع داریم، شما اخیرا رسیتال پیانویی را با همراهی برادرتان انوشیروان روحانی در کالیفرنیا برپا کردید، بعد از این اجرا آیا برنامه جدیدی داشتهاید؟
این روزها پروژهای را تمام کردهام که به سفارش دولت تایلند انجام شده است. امسال دولت تایلند برنامهای را برای بزرگداشت جشن 80 سالگی پادشاه این کشور برگزار میکند. این پادشاه 60 سال است که پادشاهی تایلند را در دست دارد امسال جشن 60 سالگی پادشاهی و 80 سالگی زندگیاش در تایلند برگزار میشود. من با همراهی ارکستر سمفونیک لندن قطعاتی را برای این جشن ضبط کردهام که کار میکس و مسترینگ آن به پایان رسیده و تا یک ماه دیگر CD آن منتشر میشود.
شما در سال 1998 هم موسیقی افتتاحیه و آرم رسمی بازیهای آسیایی را به سفارش دولت تایلند ساخته بودید. آیا در این کشور اجرای صحنهای هم خواهید داشت؟
ممکن است حوالی ماه دسامبر اجرای زنده داشته باشیم؛ ولی الان مساله مهم، تهیه همین CD است که کار آن به پایان رسیده. در ماه دسامبر این جشن برگزار میشود و CD هم همان زمان توزیع میگردد. در کنار تهیه این CD مشغول تهیه CD دیگری هستیم که دربردارنده قطعاتی است که طی مدت 30 سال گذشته ساختهام. این قطعات در حقیقت آثار سمفونیک من هستند که تا دو سه ماه دیگر ضبط آنها به پایان میرسد و به احتمال زیاد اوایل سال 2008 منتشر میشود.
این CD حاوی کدام یک از آثارتان است؟
در این CD قطعات کنسرتو پیانوی من هست و همچنین قطعاتی که برای ویولن و ارکستر نوشته شده که تعدادی از آنها با ارکستر سمفونیک لندن ضبط شده و تعدادی هم در آمریکا. این قطعات تا به حال در جایی منتشر نشده.
آیا در این مدت با نوازندگان یا خوانندگانی غیر از یانی همکاری داشتهاید؟
بله، من با یکی از تواناترین نوازندگان ساکسیفون آمریکا به نام داگمسک () Dyg Masakهمکاری داشتهام که حاصل آن نوشتن قطعهای برای ساکسیفون و ارکستر است. مسک، استاد دانشگاه USD برای ساکسیفون است که قطعه من را اجرا کرده. ما این قطعه را دوباره با یکی از ارکسترهای اروپایی ضبط کردهایم.
شما این روزها بیشتر در کالیفرنیا متمرکز هستید یا در دیگر کشورها بهعنوان رهبر میهمان حضور دارید؟
من تابستان در کالیفرنیا هستم، اما از ماه سپتامبر بهعنوان رهبر میهمان به چند کشور سفر خواهم کرد که یکی از این کشورها ترکیه است. در ضمن ارکسترسمفونیک تایلند از من دعوت کرده که به این کشور سفر کنم. همچنین شماری از ارکسترهای آمریکا از من برای همکاری دعوت کردهاند که این برنامهها از ماه اکتبر شروع میشود.
از برنامههای موفق شما، آهنگسازی برای اجرای کنسرت یانی در آگروپولیس یونان بود که در سال 1994 برگزار شد. آیا همکاریتان را با یانی ادامه دادهاید؟
الان دیگر همکاریای با یانی ندارم، چون فعالیت بهعنوان رهبر میهمان در ارکسترهای مختلف وقت من را میگیرد. همکاریای که من با یانی داشتم، در قالب تور بود. یادم میآید آن زمان ما تور شش ماههای برپا کردیم و خب حضور در این تور وقت زیادی را از من میگرفت. به همین خاطر فعالیت در تورهای موسیقی را کم کردم و بیشتر بهعنوان رهبرمیهمان فعالیت میکنم. رهبرمیهمان بودن حداکثر دو هفته از وقت من را میگیرد و من میتوانم بعد از برپایی کنسرت دوباره به محل اقامتم برگردم. این بود که ترجیح دادم دیگر در قالب تور فعالیت نکنم.
چی شد با یانی همکاری کردید؟
خب یانی تعدادی از آثار من را شنیده بود و ابراز علاقه کرد که آنها را برای اجرای ارکستر تنظیم کنیم. اینطور بود که ما با هم آشنا شدیم. ما همکاری خوبی با هم داشتیم و مدت سه سال این همکاری ادامه یافت. تجربه جالبی بود، باعث شد کارکشتهتر شدم و چیزهای تازهای یاد بگیرم.
سوالی که در مورد آهنگسازانی چون شما مطرح میشود این است که شما از یک طرف ریشه در سرزمین مادریتان ایران دارید و از طرف دیگر مکانی را برای زندگی انتخاب کردهاید که فرسنگها با ایران فاصله دارد. آیا از رهگذر این دوپاره بودن با مشکلی مواجه نمیشوید؟
ببینید، طبیعی است که من چه بخواهم چه نخواهم تعلق به ایران دارم. البته من زمانی از ایران خارج شده بودم که شخصیتام شکل گرفته بود و میدانستم ریشهام در کجاست. درست است که بیشتر عمرم را در خارج از ایران سپری کردهام ولی با اینحال مقدار زیادی از آن فرهنگ و آداب و رسوم در وجودم هست. در نتیجه در بعضی قطعاتی که میسازم از این فرهنگ و ریشه برای خلق اثر کمک میگیرم. بعضی وقتها هم چندان ضرورتی ندارد که من از این فرهنگ و ریشه الهام بگیرم. من البته معتقدم هر کدام از ما که در خارج از ایران زندگی میکنیم، اگر بتوانیم در زمینه خودمان مطرح شویم قدم مثبتی برای ملتمان برداشتهایم. وقتی به آثار آهنگسازانی چون استراوینسکی، موتزارت، چایکوفسکی و بتهوون نگاه میکنیم میبینیم که در مقدار زیادی از آثار خود از تمهای فولکلوریک و محلی زیادی استفاده کردهاند.
این در میان آهنگسازان ما هم متداول است و بسیاری از آنها سعی میکنند روی ملودیهایی کار کنند که از نسلهای گذشته به شکل سینه به سینه به ما رسیده است. آهنگسازی چون استراوینسکی در طول زندگیاش دوبار شهروند دو کشور دیگر غیر از شوروی زادگاهش شد. او ابتدا به فرانسه رفت و بعد از آن هم در آمریکا سکونت گزید و حتی تا آخر عمر در این کشور اقامت داشت. با این حال ما همیشه او را آهنگساز شوروی میشناسیم.
پایبندی به تمهای بومی تا چه حد در کار آهنگسازان امروز دنیا ضرورت دارد؟
به نظر من این شیوه بسیار مهمی است. چون همین کار باعث زندهماندن ملودیهایی میشود که برای چند نسل سینه به سینه جریان داشتهاند. در همین ایران خودمان ما ملودیهایی داریم که نمیدانیم آهنگساز آنچه کسی است. خب، مهم است که آهنگسازان ما این تمها را حفظ کنند. من هم سعی کردهام در بعضی آثارم دنبالهروی این روش باشم.
میتوانید از قطعه یا آهنگ خاصی نام ببرید که تحتتاثیر تمهای بومی ایرانی ساختهاید؟
برای مثال من یک کنسرتوپیانو نوشتهام که چندین بار در آمریکا اجرا شده و تاثیر زیادی از ریتمهای موسیقی ایرانی و تمهای موسیقی سنتی پذیرفته است. یا قسمت دوم کنسرتوساکسیفون من یک موسیقی شرقی ایرانی در دستگاه اصفهان است. هرچند این قطعه با قطعهای که یک نوازنده سهتار در دستگاه اصفهان مینوازد فرق دارد، با اینحال احساس میشود که حال و هوایی ایرانی دارد. البته به این نکته اشاره کنم که ما با شنیدن آثار استراوینسکی همان لحظه اول به یاد موسیقی فولکلوریک شوروی نمیافتیم و باید قدری در این آثار تامل کنیم، در آثار من همچنین کیفیتی مشاهده میشود.
اخیرا حاصل همکاری مشترک شما و علیرضا عصار در قالب آلبوم <نهان مکن> منتشر شد. چه شد که با یک خواننده جوان ایرانی همکاری کردید؟
زمانی که به ایران رفت و آمد میکردم، با علیرضا عصار آشنا شدم. احساس کردم که خواننده تحصیل کرده و موفقی است. چون به ندرت اتفاق میافتد که یک خواننده همزمان با موسیقی کلاسیک غرب آشنا باشد و از موسیقی ایرانی هم سردربیاورد.
در ضمن آقای عصار نوازنده خوبی است و یادم میآید یک روز یکی از قطعات بتهوون را به خوبی برایم نواخت. این بود که نظر من به ایشان مساعد شد. مدتی بعد زمینهای پیش آمد که ما آلبوم مشترکی منتشر کنیم. البته از زمانی که تصمیم به این همکاری گرفتیم تا زمانی که آلبوم به مرحله ضبط رسید، سه سال طول کشید. احساسم این بود که این آلبوم میتواند آلبوم موفقی شود.
چه شد که برای اجرای این کار با ارکسترسمفونیک لندن همکاری کردید؟
خب من قصد داشتم این آلبوم به بهترین نحو ممکن ضبط و اجرا شود، این بود که یکی از بهترین ارکسترسمفونیکهای دنیا یعنی ارکسترسمفونیک لندن را برای این منظور انتخاب کردم. استودیویی که برای این کار انتخاب شد یکی از بهترین استودیوهای دنیاست.
چه رویکردی در آهنگسازی آلبوم <نهان مکن> داشتید؟
رویکرد من در این آلبوم یک رویکرد تلفیقی بود. خواستم تلفیقی از موسیقیهای مختلف را ارائه دهم. ما این رویکرد را در کنسرت یانی هم دنبال کرده بودیم و حتی خیلیها سعی کردند از آن تقلید کنند. فکر میکنم این فرمول موفق بوده و آنطور که شنیدهام گویا این آلبوم در میان مردم هم مخاطبانی داشته است.
تیرماه سال 1383 آخرین حضورتان درتهران بود که در تالار وحدت هم برنامه اجرا کردید. آیا قصد بازگشت دوباره به ایران را ندارید؟
من اول این گفتوگو هم گفتم از این که از مملکتم دور هستم متاسفم. اینجا در آمریکا آدم احساس میکند انتهای کره زمین است! دوستانی که در اروپا زندگی میکنند راحتتر هستند، چون که چهار-پنج ساعت تا ایران بیشتر فاصله ندارند و سریعتر میتوانند به ایران رفتوآمد کنند. با این حال مدام به ایران فکر میکنم. قطعاتی هم که میسازم در این راستاست که برای موسیقی ایرانی تاثیرگذار باشد. با این که از مملکتم دور هستم، اما همواره در اشتیاق ایران هستم و اخبار و رخدادهای ایران را دنبال میکنم. امیدوارم همه ما در پیشبرد فرهنگ کشورمان سهیم باشیم. متاسفانه فعلا برنامهای برای حضور در ایران ندارم؛ هر چند همیشه دغدغهام ایران است...
نام همایون خرمیادآور بداههنوازیهای او در برنامه <گلها>ی رادیوست؛ برنامهای که در آن، نامآوران موسیقی ایران همچون جلیل شهناز، جواد معروفی، فرهنگ شریف، جهانگیر ملک و... حضور داشتند. این نوازنده و آهنگساز که به تازگی وارد هفتادوهفتمین سال تولد خود شده، این روزها به آموزش نوازندگی ویولن به جوانترها و نیز انتشار کتابهایی در زمینه مقامها و دستگاههای موسیقی ایران مشغول است. چندی پیش مراسم بزرگداشت این نوازنده پیشکسوت در دانشگاه لندن برپا شد. همچنین تا مدتی دیگر کتاب خاطرات همایون خرم منتشر خواهد شد.
آیا بعد از انتشار قطعات چپکوک برای ویولن، کتاب دیگری منتشر خواهید کرد؟
بله، کتاب اولم در زمینه قطعات ویولن <نوای مهر1> نام داشت که مدتهاست وارد بازار شده و قرار است به زودی تجدید چاپ شود. کتاب دوم، حاوی قطعات راست کوک برای ویولن است که تحت عنوان <نوای مهر 2> منتشر خواهد شد. این کتاب به همت شاگردان من منتشر خواهد شد؛ همانطور که کتاب قبلی هم به همت آنها انتشار یافته بود.
گویا قطعات چپ کوک و راست کوک را قبلا تدریس میکردهاید. در این باره توضیح بدهید؟
من این قطعات را در سالهای 1353 و 1354 در دانشکده موسیقی ملی درس میدادم؛ ولی از آنجا که در انتشار کتاب پیگیر نیستم،چاپ آنها تا امروز به تعویق افتاد.
کتاب دوم چه تفاوتی با کتاب اول دارد؟
این کتاب از کتاب اول مفصلتر است. روی این حساب تصمیم گرفتیم این کتاب را به صورت چندرساله منتشر کنیم. <نوای مهر2>، شامل 12 رساله است که 12 مقام و دستگاه را در بر میگیرد. برای نمونه میتوانم به رسالههای اصفهان و همایون، چهارگاه، ابوعطا و شور، بیات ترک و افشاری در این کتاب اشاره کنم. امیدوارم تا سه چهار ماه دیگر این کتاب منتشر شود.
ناشر این کتاب چه کسی خواهد بود؟
از آنجا که ناشر کتاب قبلیام انتشارات سرور بود، طبیعتا انتشار کتاب جدید را هم همین انتشارات بر عهده خواهد گرفت. این انتشارات سابقه زیادی دارد و آقای گرگینزاده ناشر این مجموعه خود اهل موسیقی است. البته در کنار انتشار قطعات ویولن، قرار است کتاب خاطراتم را هم منتشر کنم.
این کتاب به چه نحو است؟
مدتی است که من نگارش خاطراتم را به پایان بردهام و همین روزها یک بار دیگر متن آن را نگاه میکنم تا به زودی به دست ناشر بسپارم. این کتاب عکسهای زیادی دارد و حدودا 700 صفحه خواهد شد. در این کتاب به خاطراتم از دوران کودکی پرداختهام؛ زمانی که در سن 11 سالگی به محضر استاد صبا رسیدم. کتاب قدری مفصل شده، با این حال تمام خاطراتم را در بر میگیرد. ناشر این کتاب هم انتشارات <بدرقه جاویدان> خواهد بود.
خانواده ویولن
شامل سه ساز ویولن، ویولا و ویولن سل است. این سازها به ترتیب در منطقه زیر و میانی و بم صدا میدهند. ساز کنترباس از این خانواده نیست و در خانواده ویولن قرار دارد. این مسئله را میتوان از شانههای شیبدار آن متوجه شد.
این خانواده از سازها در سده 17 در ایتالیا پدید آمدند.
ویولون
ساز زهی آرشهای است. این ساز کوچکترین عضو خانواده ویولن است.
برای نواختن معمولاً روی شانه چپ قرار میگیرد و با آرشه که در دست راست نوازنده است نواخته میشود.
سیمهای ویولن از زیرترین تا بمترین سیم به ترتیب زیر کوک(ساز) میشوند: می سیم اول، لا سیم دوم، ر سیم سوم، سل سیم چهارم.
بنابراین اصوات سیمهای مجاور نسبت بهیکدیگر فاصله ژنج درست را تشکیل میدهند. در این وسعت صدا ویولن قادر است تمام فواصل کروماتیک غربی و فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی و هر موسیقی دیگر را حاصل کند.
جالب این که در عربی ویولون را با نام فارسی «کمان» مینامند.
نوازندگی ویولون
نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ چه به طور جمعی و انفرادی آنقدر پر اهمیت است که آن را شاه سازها گفته اند. وجهه جهانی ویولن را میتوان در سازگاری آن با فرهنگهای مختلف دید.
این ساز هیچ محل ثابت و ساکنی به عنوان تکیه گاه ندارد و خود نوازنده نیز چنین وضعی دارد جز در آن نقاطی که پایش زمین را لمس میکند. دستهای نوازنده باید تا حد زیادی انعطافپذیر و قوی و دارای حالت فنری باشد و همیشه در سطح شانه یا در حدود آن سطح به کار گرفته شوند
برای دستیابی به نوازندگی بهداشت هم خیلی مهم است: پاکیزگی- برانگیختن جریان خون به کمک اختلاف دما- مالش پوست با دستکش زبر- حرکتهای ورزشی خاص- استراحت متناوب.
پیشینهٔ ساز
ویولن یک ساز ظریف و فرنگی است و طبق نمونههای که ساخته میشود از 58 قطعه مختلف که به طرز دقیقی با هم جور شدهاند و وزن آن در حدود 400 گرم می باشد و ابتدا توسط سازنده ایتالیایی گاسپارو برتولونی اختراع شده است.
از شاگردان مشهور گاسپارو برتولونی آ آماتی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان را پرورش داد یعنی آنتونیو استرادیواریوس ایتالیا ایتالیایی.
تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولنهای آنتونیو استرادیواریوس برابری نماید. جلا و ظاهر خوش ویولن استرادیواریوس چیزی در حد کیفیت خورشید که روی پوست ابریشمی تابیده باشد است و هم چنین نرمی و لطافت خاص و منحصر به فرد یا میتوان گفت پختگی.
یکی از کارهای استرادیواریوس ایجاد ویولن کنسرت است که با طنین نیرومند خود در کنسرتها مقام ارجمند دارد و موسیقی بیشتر از این لحاظ مدیون استرادیواریوس می باشد.
تاکنون بیش از سه سده از اختراع اولین نمونه ویولن توسط گاسپارو برتولونی میگذرد و در این مدت با وجودی که کشفیات جدیدی در علوم فیزیک و شیمی نمودهاند نه تنها نتوانستهاند در ساختمان ویولن تغییری بدهند بلکه از رموز کار سازندگان قدیم نیز چیزی درک نکرده اند.
ویولن از کجا آمد است؟
عده کثیری از تاریخ نویسان موسیقی منشا آن چیزی را که ما امروزه به نام ویولن می شناسیم از ایتالیا، در سالهای 1496 تا 1505 میدانند.
تا سالها پس از ساخت این ساز، از آن تنها برای همراهی سایر سازها استفاده میشد، چرا که موسیقیدانها به ضعف رنگ آمیزی موسیقی توسط سازهای بادی پی برده بودند و نیاز به سازی با رنگ صدای جدیدتر داشتند.
اواسط قرن 17 بود که ویولن بعنوان یک ساز solo مطرح شد، البته این ساز ابتدا فقط در محافل رسمی و اشرافی نواخته میشد اما بتدریج به پای به محافل طبقه متوسط و عادی نیز گذاشت.
روایت های دیگری نیز راجع به این ساز وجود دارد. اگر به زمانهای قدیم بازگردیم در سرزمینهای اسلامی اعراب، سازی بوده بنام Rebab که تنها یک سیم داشته (البته برخی ریشه Rebab را هند نیز می دانند). بتدریج با گذشت زمان و پیشرفت علم و موسیقی، اعراب به تعداد سیم های آن افزودند و ساز دیگری بنام Rebec بوجود آمد.
جالب هست که بدانید خیلی زود ایرانیها و ترک ها این ساز را برای خود بومی کردند و سبک ها و روشهای مخصوص به خود برای کوک کردن و نواختن آن ابداع کردند.
قطعات ویولون
خرک (در جلو)، گریف (جسم سیاهرنگ در عقب) و سیمهای ویولون
قسمتهای ساز ویولن عبارتاند از:
نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ، به طور جمعی و چه در ارکستر مجلسی و انفرادی آنقدر پر اهمیت است که آن را «شاه سازها» گفتهاند. در یک پارتیتور موسیقی ارکستری، ویولنها از تمام سازهای دیگر کمتر سکوت دارند.
نخستین سازندگان معروف ویولن درایتالیا پیدا شدند. گاسپارو داسالو نخستین ویولن حقیقی را ساخت، اما معروفترین ویولنها در شهر کرمونا ساخته شدند. آندره اماتی و فرزندش نیکولا اماتی و شاگردش آنتونیو استرادیواریوس، بهترین ویولنهای دنیا را تاکنون ساخته اند.