همه چیز در مورد ویلن

((موسیقی پیغامی است آسمانی که از هر فلسفه و منطق بالاتر))

همه چیز در مورد ویلن

((موسیقی پیغامی است آسمانی که از هر فلسفه و منطق بالاتر))

نوازنده ی ویلون : پرویز یاحقی

پرویز صدیقی پارسی ( معروف به پرویز یاحقی ) در سال 1315 شمسی در تهران خیابان صفی علیشاه تولد یافت پدر پرویز از مردان روشن فکر و تحصیل کرده زمان خود بود .

پرویز که از کودکی دل و جانش با نوارهای دل انگیز موسیقی آشنا شده و اعصاب ظریف و حساسش با ساز و نوا کوک شده بود هیجانی زائدالوصف برای فراگیری موسیقی از خود نشان می داد .

روح بزرگ و پر التهاب وی آرامش را از او صلب نموده درصدد دستیابی به سازی بر آمد ، شاید آسان ترین سازی که در ایام کودکی می توانست در اختیار او قرار بگیرد نی لبک کوچک و ظریفی بود که تهیه آن برای او چندان دشوار نبود .

او سعی داشت نغمات دلنشینی که در فضای خانه و در کلاس درس استاد به گوش می رسید با ساز کوچک خود اجرا نماید .

استاد که همشیرزاده خود را چنین شیفته و دلباخته موسیقی می دید و از دور و نزدیک متوجه حالات او بود در انتظار فرصت مناسبی بود که مشکلات را از سر راه وی بردارد و رضایت پدر و مادر او را برای تقدیم هنرمندی بزرگ به عالم موسیقی جلب نماید ، این تصمیم استاد روزی به مرحله عمل در آمد که پرویز در حالی که بیش ازهفت سال نداشت وارد کلاس موسیقی وی شده درغیاب استاد ویلن را برداشته و با نگاهی عاشقانه بدان می نگریست ، مخالفت مادر پرویز از دست زدن به ویولون استاد را به وساطت واداشته ، با لحنی مشفقانه و بسیار ملایم که در طبیعت آن استاد ارجمند بود همشیره خود را از تحکم به فرزند باز می دارد و از همان روز مبادرت به تعلیم وی می نماید علاقه و استعدادشگرف پرویز در فراگیری (( نت )) و ملودی های گوناگون موسیقی باعث حیرت استاد شد . و می دید که دوره های ردیف اول موسیقی را که شاگردان دیگر دوران زیادی را صرف آموختن آنان می کنند به سرعت طی کرده و در حالی که از نظر سن و قد و قامت از همه آنان کوچکتر است در فراگیری دروس به آنها کمک می کند.

دوره آموزش ردیف های پنجگانه دیگر استادکه عبارت از پیش در آمدها ، چهار مضراب ها ، آهنگ های ضربی و دستگاههای موسیقی ایرانی بود و تا دوره عالی به انجام می رسید یکی از دیگری طی شد در حالی که پرویز بیش از 11 سال از سنین عمرش نشده بود .

منزل استاد یاحقی که در آن زمان محل اجتماع و رفت و آمد موسیقیدانان بزرگی نظیر استادان : ابوالحسن صبا ، مرتضی محجوبی ، علی اکبر شهنازی ، رضا محجوبی ، حسین تهرانی ، رضاقلی ظلی،مرتضی نی داود و غیره بود موقعیت خاصی برای دانشجویان موسیقی فراهم آورده بود .

پرویز از اوان کودکی و نوجوانی با یکایک این استادان از نزدیک آشنا شده با سبک و سیاق نوازندگی و خوانندگی آنها آشنا گردید و مورد تشویق یکایک آنان قرار می گرفت . از جمله استاد ابوالحسن صبا که متوجه نبوغ و استعداد خارق العاده وی شده از استاد او خواسته بود که چندی هم در نزد وی کار کند . پرویز با اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت و مدت 2 سال نیز نزد استاد صبا به فراگیری ردیف های ایشان اشتغال داشت .

پرویز صدیقی که در این هنگام فامیل یاحقی را زینت بخش نام خود کرده و الحق انتخاب بجا و شایسته ای هم بوده همراه با استاد خود پا به رادیو می گذارد و به عنوان نوازنده خردسال در برنامه های رادیو قطعاتی اجرا می کند .

پرویز همکاری اش را تا 18 سالگی با رادیو ادامه داد ، در آن هنگام به دعوت داود پیرنیا آهنگی را بنام : (( امید دل من کجایی )) با صدایی استاد غلامحسین بنان برای اجرا در برنامه (( گلها )) ساخت که اعضای ارکستر این برنامه ابوالحسن صبا ، حسین یاحقی ، مرتضی محجوبی ، علی تجویدی ، حبیب الله بدیعی ، میر نقیبی ، زرین پنجه ، حسین تهرانی ، وزیری تبار و پرویز یاحقی بودند . همانطور که از اسامی اعضای این ارکستر پیداست انها از نوابغ موسیقی ملی ایران بودند و این موفقیتی بی نظیر برای جوان هجده ساله یی مثل پرویز یاحقی بود و همین امر موجب تشویق و دلگرمی او شده ، نهال پر برگ و بار استعداد او هر روز از روز قبل شکوفا تر می شد .

پرویز یاحقی رفته رفته ، آهنگساز و تکنوازی پر قریحه و خلاق شده بود که در کار تکنوازی ویولون ، تلفیقی از تکنیک قوی و لطافت و ظرافت خاص و بدیعی را ارائه می داد به طوری که نواختن ویولون را در حال و هوای موسیقی اصیل ایران به اوج کمال خود رساند.

شادروان جواد بدیع زاده ، در یکی از یادداشت های خود درباره پرویز می نویسد:

(( طبیعت هر چندین سال و یا چندین قرن یکبار به درست کردن آدم هایی خارق العاده دست می زند ، پرویز یاحقی از آن آدم هایی است که کمتر از دست طبیعت هم ساخته است تا نظیر او را با چنین استعداد عجیبه یی خلق کند . ساز وی بیشترین اثرها را در جان و مغز و دل من داشته و خوشبختانه پرویز یاحقی جرو آنهایی است که به پا برجا ماندن موسیقی ایرانی و رونق آن کمک های دو چندان کرده و به آن دسته از متخصصین نشان داده که بیرون بردن این ساز از موسیقی ایرانی تا چه اندازه یی از جلال و ظرافت و قدرت و زیبایی موسیقی ایرانی خواهد کاست )) .

پرویز یاحقی با بسیاری از شعرا و تصنیف سازان بنام مثل : رهی معیری ، تورج نگهبان ، اسماعیل نواب صفا ، معینی کرمانشاهی همکاری داشته ، ولی دوستی دیرینه یی که وی با بیژن ترقی از زمان های نوجوانی داشته بیش از نود تصانیف آهنگهای او را سروده و سال های سال با هم همکاری داشته اند . بیژن ترقی درباره یاحقی می گوید :

(( پرویز یاحقی یا به قولی ، کاروانسالار موسیقی ایران ، یکی از خورشیدهای درخشان هنر این سرزمین است که از آغاز جوانی در رفیع ترین قله های هنر اصیل موسیقی ایران درخشیدن گرفت . او با پنجه های سحر آمیز و پر اسرار خود که از سرچشمه فیاض و لایتناهی نبوغ و پشتوانه های وراثت اصیل خانواده هنرمندش متاثر است ، دلنشین ترین نغمات آسمانی را به گوش دلباختگان عالم خاک رسانید .

نوای دلنشین و پر زمزمه جویباران مانند است که صفا و خرمی از آن می تراود و گاه به صدای بغض گریه عاشقی می ماند که سوز و درد از آن می بارد .

پرویز یاحقی در احیای هنر موسیقی اصیل و سنتی ایران و زنده کردن گوشه های پربار و غنی دستگاههای آن نمایان نقش ویولون در ساز و تکنوازی که دارای سبکی ابتکاری و بدیع است ، سهم چشم گیر و بسیار موثری را به خود تخصیص داده است . چرا که در اجرای موسیقی ملی ، از ویولون تنها در ارکستر ها و کارهای دسته جمعی استفاده می شد لیکن او توانست با استفاده از سیم های بم و مهجور ویولون ، به قدرت تاثیر و وسعت هر چه بیشتر آن بیفزاید . دیگر از شاهکارهای این هنرمند خلاق ساختن و اجرای چهار مضراب های مختلف در قطعات موسیقی ایرانی است ، و چیره دستی او در هنر آهنگسازی و تنظیم ارکستر برای آهنگهای ایرانی که در طول بیست و پنج سال اخیر موثرترین و شیواترین ترانه ها و قطعات آهنگین را از خود به یادگار گذارده ، که هیچگاه با گذشت زمان فراموش نخواهد شد)).

پرویز یاحقی هنرمندی است حساس ، زود رنج ، مهجور و گوشه گیر و انزواطلب ، صریح و بدون رودربایستی با همه ومجموع همین هاست که اگر کسی سال ها با وی آشنا و دوست باشد ، پرویز حرفش را رک و پوست کنده به او می زند و این موجب بعضی قضاوت های عجولانه درباره وی شده و از طرفی چون خودش سال ها خبرنگار بود و با مطبوعات همکاری داشت و خلاصه اهل قلم و مطالعه می باشد ، کمتر نوشته یی را به خصوص در مورد موسیقی ، آن هم موسیقی اصیل ایران از اشخاص قبول دارد ، به همین جهت با هرکسی به صحبت در این باب نمی نشیند و اصولا نظر خاص خود را دارد و با تمام ذرات وجودش به موسیقی اصیل و سنتی ایران عشق می ورزد و معتقد است که باید در حفظ و توسعه این گنجینه گرانبها که یادگار و میراث فرهنگ صوتی اجداد ما ایرانیان است همواره کوشا باشیم .

نوازنده ویولن : روح‌الله خالقی

روح الله خالقی در سال 1285 در کرمان متولد شد ، سالها شاگرد ممتاز استاد علینقی وزیری و از مفاخر موسیقی ملی ایران بود بهترین سالهای زندگیش را صرف دل انگیز ترین هنرها کرد و به تشخیص اهل فن موسیقی ایرانی و فرنگی ، شناخت او صلاحیت کامل یافت در سال 1325 انجمن موسیقی ملی ، به همت اوتاسیس شد و سه سال پس از آن با تاسیس هنرستان ملی موسیقی به یکی از آرمان های هنری کشور ما جامه عمل پوشاند . انتشار آثار متعدد شامل متد و دستورهای علمی برای تدریس موسیقی ملی خدمت بزرگی به هنر کرد . هم اکنون قطعات آواز ، قطعات ارکستری ، اتودها ، آثار ساده مدرسه یی ، کتاب ها و رسالات علمی مانند نظری به موسیقی ، از او به جای مانده است که هر کدام دارای ارزش فراوانی است .

خالقی علاوه بر ریاست هنرستان موسیقی ملی تا هنگام فوتش رهبری ارکستر (( گلها )) و عضویت شورای موسیقی رادیو ایران را دارا و مدتها سرپرستی ارکستر های شماره یک و دو رادیو را به عهده داشت . روح الله خالقی در دامان پدر و مادری که هر دو در نواختن تار مهارت داشتند تربیت یافت ، او نیز از کودکی به موسیقی علاقه مفرطی نشان می داد ولی پدرش از بیم این که مبادا وی از تحصیل عقب بماند او را از اشتغال به موسیقی منع میکرد . اما روح الله کوچولوی آن روزی، هر وقت خود را در خانه تنها می یافت با عشق عجیبی که به موسیقی داشت (( مخفیانه و پنهانی )) تاری را که بزرگتر از جثه اش بود بغل می گرفت و مشغول نواختن می شد !!

بالاخره در نتیجه علاقه خستگی ناپذیر وی به موسیقی ، پدرش مجبور شد او را از هفده سالگی در آموختن ویلن آزاد بگذارد بعد از یکی دو سال به محض اینکه مدرسه موسیقی وزیری تاسیس شد اولین شاگرد استاد وزیری بود که به فراگرفتن موسیقی پرداخت و چون احساس کرد که موسیقی دان بایستی در درجه اول دارای اطلاعات کافی باشد این بود که مجددا در ضمن اینکه موسیقی را ترک نکرد تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون و عالی رادر دانشسرای عالی در رشته ادبیات که ارتباط بیشتری به موسیقی داشت به پایان رسانید .

خالقی در مدت بیست و هفت سال که در رشته موسیقی ایرانی کار کرد بیش از صد آهنگ و دو جلد کتاب (( نظری به موسیقی )) که جلد اول آن مربوط به قواعد و اصول کلی موسیقی است و جلد دوم تاریخچه موسیقی و قواعد و اصول موسیقی ایرانی است و کتاب دیگری نیز به نام (( هم آهنگی موسیقی )) راجع به توافق و تناسب اصوات نوشته است که با کمک وزارت فرهنگ در سالهای 1316 و 17 و 20 به چاپ رسیده است .

دیگر از آثار او علاوه بر تعدادی اتود برای ویولون و عود و تار عبارتست از (( رنگارنگ )) ، ( خالقی در مورد ساختن این قطعه گفته است : منظور من این بود که روی هر یک از دستگاههای ایرانی یک چنین قطعه ای بسازم ، در واقع مبنای کار نو آموزان است . این فکر بدیع اگر جامه عمل بخود به پوشد اساسی برای کار کمپوزیتورهای آینده به جای می ماند . ) این اثر بطوری که از نامش مستفاد می شود همچون گلستانی است که دارای گلهای رنگارنگ باشد ، ضرب ها و حرکات مختلف این قطعه و به طور کلی فرم و یا پیکره آن واجد این امتیاز است که آن را مبنای کار قرار بدهند به علاوه آهنگهای : (( یار رمیده )) ، (( وعده وصال )) ، (( پیمان شکن )) ، (( نغمه نوروزی )) ، (( بهار عشق )) ، (( مستی عاشقان )) ، (( شب جوانی )) ،(( شب من ))و (( امید زندگانی )) ‌تصانیفی است که توسط این موسیقی شناس عالیقدر ساخته شده است .

مرحوم خالقی در موسیقی سخت پیرو استادش مرحوم کلنل علینقی وزیری بود وهمواره اعتقاد داشت که وزیری خدمتی به موسیقی این کشور کرده است که تابحال احدی به هیچیک از صنایع ظریفه این مملکت نکرده است و می گفت تا موسساتی وجود نداشته باشند که بدان وسیله بتوان این روش ترویج کرد زحمات وزیری آن چنان ثمر بخش نخواهد بود

ویلن

ویولون ساز زهی آرشه‌ای است. این ساز کوچکترین عضو خانواده ویولن است.

برای نواختن معمولا روی شانه چپ قرار می‌گیرد و با آرشه که در دست راست نوازنده است نواخته می‌‌شود.

سیم‌های ویولن از زیرترین تا بم‌ترین سیم به ترتیب زیر کوک (ساز) می‌‌شوند: می سیم اول، لا سیم دوم، ر سیم سوم، سل سیم چهارم.

بنابراین اصوات سیم‌های مجاور نسبت به‌یکدیگر فاصله پنجم را تشکیل می‌‌دهند. در این وسعت صدا ویولن قادر است تمام فواصل کروماتیک غربی و فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی و هر موسیقی دیگر را حاصل کند.

جالب این که در عربی ویولون را با نام فارسی «کمان» می‌نامند